
بهترین روشها و تکنیکهای بهبود فرآیند
تکنیکهای بهبود فرآیند
تعدادی از خلاقیتها و تکنیکهای بهبود فرآیند بدون اینکه اجرای موفقیتآمیزی داشته باشند در سازمان شکست میخورند. باتوجهبه مزایای مهمی که برنامه بهبود فرایند ارائه میدهد فهمیدن این که کدام یک از روشها با نیازهای کسبوکار افراد مطابقت دارد تا یک برنامه اجرایی آماده کند خیلی ضروری است. در این مقاله چند مورد از بهترین تکنیکهای بهبود فرایند را برای شروع ابتکار بیان میکنیم.
-
روش چابک یکی از تکنیکهای بهبود فرآیند
بهجای تعریف پروژه با ضربالاجلهای دقیق، یک رویکرد چابک به تکرارهای بیشتری نیاز دارد. این شامل بازخورد تیم، برجستهکردن مشکلات و موفقیتها برای ایجاد پیشرفتهای بیشتر است. یک روش چابک، ارتباطات و همکاری بین افرادی که باهم شریک هستند را بهبود میبخشد و سازگاری با تغییرات را آسانتر میکند.
-
-
شش سیگما در تکنیکهای بهبود فرآیند
شش سیگما یک تکنیک شناخته شده برای کاهش تنوع و نقص به کمتر از 3.4 در هر 1 میلیون واحد است. هدف آن بهحداقلرساندن خطاها و به حداکثر رساندن ارزش در صنایع با استفاده از دادهها و آمار است. در این روش، مهندسان فرآیند از دو تکنیک DMAIC (تعریف، اندازهگیری، تجزیهوتحلیل، بهبود و کنترل) و DMADV (تعریف، اندازهگیری، تجزیهوتحلیل، طراحی و تأیید) برای دستیابی به نتایج موردنظر استفاده میکنند.
یک جنبه قابلتوجه این است که سازمانها تمایل دارند سه مرحله اول را از دست بدهند و مستقیماً به مرحله بهبود یا طراحی حرکت کنند که منجر به شکست پروژه میشود.
-
تولید ناب
هدف تولید ناب کاهش هزینه از طریق حذف ضایعات است. اگرچه نام نشان میدهد که این روش مختص صنعت تولید است، اما اصل اصلی آن میتواند در سایر بخشها نیز اعمال شود. برای استفاده موثر از این روش تیم تکنیکهای بهبود فرآیند باید جریان ارزش را برای درک خریدار ترسیم کند که به تیمها اجازه میدهد تا ضایعات و مواد اضافی را از فرآیندهای تجاری با موفقیت حذف کنند.
-
مدیریت کیفیت جامع
سازمانها باید از یک رویکرد سیستماتیک و استراتژیک برای دستیابی به اهداف تجاری خود پیروی کنند. مشتریان سطح کیفیت را تعیین میکنند. ارتباطات موثر و تکنیکهای آموزش کارکنان برای اطمینان از اینکه کارکنان تعریف کیفیت را درک کرده و برای دستیابی به آن تلاش میکنند. سازمانها باید چارچوب فرآیند را تعریف کنند و عملکرد را برای تشخیص هرگونه انحراف نظارت کنند.
-
تولید بهموقع
تولید بهموقع که به سیستم تولید تویوتا نیز معروف است، باهدف بهحداقلرساندن هزینههای موجودی و افزایش کارایی از طریق تولید کالاها بر اساس نیاز، انجام میشود. مدیران تویوتا این مفهوم را با چشماندازی برای انطباق سریع و کارآمد با تغییر تقاضا برای مدلها و کاهش تلفات با نگهداری موجودی در فروشگاه که بلافاصله موردنیاز بود، ابداع کردند.
استراتژی «کشش» را بهجای استراتژی «فشار» ترویج میکند. این بیشتر با روش کانبان برای جلوگیری از اضافه ظرفیت کار اجرا میشود و برای موفقیت بهپیش بینی دقیق همراه با تولید ثابت نیاز دارد.
-
نظریه محدودیتها
روش تئوری محدودیتها یک تکنیک بسیار متمرکز برای ایجاد بهبود سریع است. هر گلوگاه تکنیکهای بهبود فرآیند را شناسایی میکند و آن گلوگاه محدودیت را بهبود میبخشد تا زمانی که از بین برود.
- کایزن یکی از تکنیکهای بهبود فرآیند
کایزن بر شیوههای ناب و چابک برای بهبود کیفیت و بهرهوری فرآیندها از طریق تغییرات جزئی در کار و فرهنگ سازمانی تاکید میکند.
-
مدل PDCA
این تکنیک بخشی از روش کایزن است. PDCA مخفف برنامه، انجام، بررسی و عمل است. این به سازمانها کمک میکند تا به طور موثر فرآیندهایی را که نیاز به بهبود دارند شناسایی کنند.
-
نقشهبرداری فرآیند
نقشهبرداری فرآیند یک تکنیک تجسم گردش کار است که به شرکتها کمک میکند تا برنامهای را از ابتدا تا انتها برای بهبود فرآیند ترسیم کنند. تجسم میتواند به شکل فلوچارت فرآیند، فلوچارت عملکردی و مدل فرآیند باشد. میتوانید نقشههای فرآیندی خاص برای نقشها یا اهداف تجاری ایجاد کنید تا فعالیتهای سازمان خود را برای بهبود بهرهوری تجزیهوتحلیل کنید.
-
کانبان در تکنیکهای بهبود فرآیند
Kanban یک تکنیک گردش کار بصری است که برای شناسایی مشکلات، ازبینبردن تنگناها، بهبود کارایی و پیگیری پیشرفت ابتکارات بهبود فرآیند شما استفاده میشود.
کلام آخر
هر فردی برای پیشبرد و فرایند کار خود نیاز به برنامهریزی و تکنیکهای مهم است تا بتواند به هدفهای بزرگ دست پیدا کند. در این مقاله به چند مورد آن اشاره کردیم تا بهتر درک شود.
0 دیدگاه